
گروهدرمانی چگونه میتواند به ما کمک کند؟
آیا شما هم جزو آن دسته افرادی هستید که صحبت با کسی که درکتان میکند و همینطور، به اشتراک گذاشتن تجربیاتتان حالتان را بهتر میکند؟
آیا دوست دارید که این صحبت کردن چیزی بیشتر از یک درددل ساده باشد و میخواهید از دانش یک روانشناس هم استفاده کنید؟
آیا بهدنبال رشد، خودشکوفایی، غنیتر ساختن تجربهها، کسب آرامش و موفقتر بودن هستید؟
اگر پاسخ شما به این سوالها بله است، گروهدرمانی همان جاییست که به دنبالش هستید.
گروهدرمانی چیست؟
گروهدرمانی یا رواندرمانی گروهی یک روش درمانی علمی و مؤثر برای شناخت و مدیریت مشکلات روانشناختی است. اعضای شرکتکننده در گروههای درمانی معمولاً کسانی هستند که مشکلات و دغدغههای مشابهی دارند. آنها در سایۀ راهنماییها و هدایت علمی یک روانشناس و در فضایی امن و بدونقضاوت با یکدیگر تعامل برقرار میکنند، از روانشناس و سایر اعضای گروه در مورد خود و بهطور خاص، بخش مهمی از خود در ارتباط با دیگران میآموزند، از تجربیاتشان میگویند، به همدیگر گوش میدهند و از همدلی و حمایت یکدیگر برخوردار میشوند.
انواع گروههای درمانی در هدف جلسات، رویکرد روانشناسی حاکم بر آن، تعداد اعضا و تعداد جلسات با یکدیگر تفاوت دارند. اما فارغ از این تفاوتها، مزیتهای انواع مختلف گروهدرمانی در تحقیقات علمی مختلف ثابت شده است.
انواع مختلف گروهدرمانی چه هستند؟
دنیای روانشناسی تنها به دنبال درمان بیماریهای و مشکلات روانشناختی نیست. افرادی که دچار بیماری نیستند هم میتوانند با کمک روانشناسی، رشد عمیقتری را تجربه کنند، زندگی خود را غنیتر سازند و مسیر زندگی را با سلامتی و شکوفایی بیشتری طی کنند. برای همین، گروهدرمانی فقط برای درمان طراحی نشده است؛ بعضی از افراد در گروه گرد هم میآیند تا رشد کنند، شکوفایی بیشتری را تجربه کنند و روشهای رسیدن به آرامش و موفقیت را بیاموزند.
در بین گروههای درمانی، از لحاظ رویکرد روانشناختی و تعداد اعضاء و تعداد جلسات نیز تفاوت وجود دارد. با این حال، فراتر از همۀ این تفاوتها، نتایج مفید گروهدرمانی در نتایج بالینی و مطالعات علمی مختلف ثابت شده است.

فواید گروهدرمانی چه هستند؟
گروهدرمانی یک دورهمی ساده برای به اشتراک گذاشتن تجارب نیست. روانشناسان آگاه به اصول علمی برگزاری گروهدرمانی در تمام جلسات حضور دارند. توصیههای علمی میکنند، به درمان میپردازند، مراقب حال روانی اعضا هستند و جلسات را مدیریت میکنند تا بحثها از حالت مؤثر و سالم خارج نشوند. حضور یک رواندرمانگر و هدفمندی گروه وجه ممیز و عامل اثرگذاری گروههای درمانی است.
۲. متوجه میشویم که تنها نیستیم.
اعضای گروههای درمانی در بسیاری از موارد همگن هستند، یعنی کسانی که تجربهها، دغدغهها، مشکلات و نگرانیهای مشابهی دارند. در صورت همگن بودن اعضای شرکتکننده در گروه، تشابه مفاهیم و تجارب انسانی به افراد شرکتکننده کمک میکند تا از حس تنهایی درونی بیرون بیایند.
به عبارت دیگر، دانستن اینکه دیگران هم مسائلی مشابه با ما را تجربه میکنند، به آرامش و احساس درک شدن ما کمک میکند و باعث میشود که از احساس تنهایی و جدا ماندن ما کاسته شود.
۳. یک شبکۀ حمایتی پیدا میکنیم.
دغدغههای مشترک و بنیادین انسانی باعث میشوند تا اعضای گروه تجارب و حرفهای یکدیگر را بهخوبی متوجه شوند و در بستر قوانین گروه، از یکدیگر حمایت عاطفی کنند یا به هم راهکار سالم ارائه بدهند. شنیدن صحبتها و تجارب مشابه از زبان فرد دیگر علاوهبر دادن احساس همدلی و کم کردن از حس تنهایی درونی، مانند ایستادن روبهروی آیینهای است که به ما فرصت میدهد تا تصویر خود را یکبار دیگر و از فاصله بیشتر نگاه کنیم.
۴. دید جدیدی دربارۀ مسائل خود پیدا میکنیم.
دانستن اینکه افراد دیگر چگونه شرایط را تفسیر میکنند باعث میشود تا دید جدیدی به خود و زندگیمان پیدا کنیم و همهچیز را از زاویهای دیگر ببینیم. ما میتوانیم از تجربیات دیگران برای انطباق بیشتر با شرایط خود و برای پیدا کردن راهحلهای جدید استفاده کنیم و خزانهٔ راهبردهایمان را غنیتر کنیم.
۵. در یک فضای محرمانه و بدون قضاوت قرار میگیریم.
شاید شما گاهی احساس کرده باشید که حتی نزدیکترین افراد زندگیتان هم تصمیمها و رفتارهای شما را قضاوت میکنند و نگران گفتن رازهای خود به آنها باشید. درعینحال که کنجکاو باشید تا نظر دیگران را در مورد آنها بدانید. در فضای گروهدرمانی، به این دلیل که افراد در سایر بخشهای زندگی یکدیگر حضور ندارند همۀ حرفها راحتتر بازگو میشوند و به دلیل داشتن تجربههای مشابه با دغدغهٔ بسیار کمتری در مورد قضاوت شدن، میتوانیم بخشهای نگفتهٔ خود را بازگو کنیم و به آنها و اثراتشان بر خود و دیگران آگاه شویم.
۶. مهارتهای اجتماعی را تمرین میکنیم.
داشتن توانایی همدلی، گوش دادن فعالانه، قضاوت نکردن، رازداری و توجه به رنج دیگران جزء کلیدیترین مهارتهای اجتماعی و ارتباطی هستند. برای داشتن حضوری سالم و مؤثر در گروهدرمانی، لازم است که همۀ این مهارتها را کنار سایر اعضا تمرین کنیم. این مسئله در بعضی از گروههای درمانی، جزء دلایل اصلی تشکیل گروه است. حضور در گروه بهطور قابلملاحظهای مهارتهای اجتماعی و توان کنار آمدن با دیگران را در ما تقویت میکند.
چیزهایی که باید پیش از ورود به گروهدرمانی بدانیم:
گروهدرمانی در همۀ شرایط و برای همه انواع مشکلات و بیماریها توصیه نمیشود. در واقع، روانشناسِ متخصص در زمینۀ گروه درمانی و رهبر گروه است که با مصاحبه یا با شناخت قبلی از شما، تشخیص میدهد که آیا در حال حاضر این جلسات برای شما مفید هستند یا خیر.
نکتۀ مهم دیگر آن است که همۀ گروهها قوانین مشخصی برای حمایت از اعضای گروه دارند. معمولاً افراد پیش از ورود به جلسات، متعهد میشوند که رازدار باشند، به یکدیگر توهین نکنند، به راهنماییها و توضیحات روانشناس گوش بدهند و از ساختن روابط خارج از گروه با سایر اعضا خودداری کنند. تنها با رعایت این قوانین است که گروهدرمانی میتواند حداکثر بازدهی خود را داشته باشد.
گروهدرمانی یک تجربهٔ هوشیارانه و ناب است که تقریباً برای همهٔ افرادی که مجوز حضور در آن را به دست میآورند، مؤثر خواهد بود.

روانشناس یا روانپزشک؛ به کدامیک مراجعه کنم؟
اگر جایی از بدنمان درد بگیرد، باید به پزشکی مراجعه کنیم که تخصص مرتبط با مشکل ما را داشته باشد تا بتواند راهحل تخصصیای ارائه بدهد. در حوزۀ سلامت روان نیز همینطور است و متخصصان آن در شاخههای مختلفی فعالیت میکنند؛ هم روانپزشک و هم روانشناس نحوۀ عملکرد مغز، احساسات و افکار انسان را میشناسند و هر دو میتوانند به مراجع برای حل یا درمان مشکلات و بیماریهای مرتبط با سلامت روان کمک کنند. اما از آنجا که این مشکلات و بیماریها در موضوع، شدت و علت بهوجود آمدن با هم متفاوت هستند، برای برطرف کردن آنها نیاز به تخصصهای متفاوتی داریم و لازم است بدانیم در مورد چه مشکلاتی به کدام متخصص مراجعه کنیم.
اگر شما هم در انتخاب متخصصی که زمینۀ فعالیتش برای شما مناسب باشد دچار سردرگمی شدهاید یا عنوانهای روانشناس، روانپزشک، مشاور و روانکاو شما را گیج کردهاند، اصلاً به خودتان خرده نگیرید، چراکه تفاوتهای ظریفی در میان هست و البته آگاهی در مورد آنها به شما کمک میکند تا در درستترین مسیر قرار بگیرید.
خواندن این مقاله کمکتان میکند تا تفاوت بین حیطههای مختلف سلامت روان را بشناسید و به کسی مراجعه کنید که بیشترین تناسب را با دغدغههای شما دارد.
روانشناس و روانپزشک چه تفاوتی با هم دارند؟
بیاید با هم تفاوت بین روانشناس و روانپزشک را در دو زمینۀ مهم تحصیلات و شیوۀ درمان بررسی کنیم:
۱. تحصیلات
روانشناسی و مشاوره از رشتههای غیرپزشکی هستند. روانشناسان میتوانند با توجه به علاقۀ خود، در گرایشهای مختلف از جمله روانشناسی بالینی، کودک و نوجوان، تربیتی، مشاوره یا زوجدرمانی تحصیل کنند. دانشجویان این رشتهها دربارۀ کارکرد بخشهای مختلف مغزی و تأثیر هورمونها بر سلامت روان نیز آگاهی پیدا میکنند اما بخش عمدۀ تحصیلات آنها مرتبط با تأثیر مسائل احساسی و اجتماعی، مانند تجربیات زندگی و شیوههای فرزندپروری بر سلامت روان است.
بین روانشناس و مشاور نیز تفاوتهای ظریف اما شایانتوجهی وجود دارد. افراد متخصص در رشتهٔ روانشناسی برای درمان و تغییرات بنیادین آموزش جدیتری دیدهاند. حال آن که فارغالتحصیلان رشتهٔ مشاوره اغلب در تصمیمگیری به فرد کمک میکنند. مشاور سعی میکند تا با راهنمایی دادن به مراجع، از بروز مشکلات و چالشهای جدید در زندگی وی جلوگیری کند، لذا میتوان گفت مشاوران در زمینۀ توصیه راجع به تغییرات محیطی و فردی، در مواردی که صحبت از یک اختلال روانشناختی نیست، مهارت آموختهاند.
از سوی دیگر، دربارۀ تفاوت بین روانشناس و مشاور به اختصار میتوان گفت که معمولاً روانشناسان به حل مسائل پیچیدهتر و درمان بیماریها و اختلالات در تعداد جلسههای بیشتر میپردازند، درحالیکه مشاوران در زمینۀ مسائلی که پیچیدگی کمتری دارند فعالیت میکنند و طی تعداد جلسات کمتری به مراجع خود راهنمایی و راهکار ارائه میدهند.
البته در حال حاضر، تعداد زیادی از مشاوران نیز با شرکت در دورههای اضافه بر آموزش دانشگاهی، آموزشهای مربوط به درمانگری عمیقتر را کسب کردهاند و در اتاق درمان از آنها بهره میگیرند.
روانپزشکی یکی از شاخههای رشتۀ پزشکی است. روانپزشکان پس از گذراندن دورۀ پزشکی عمومی، تخصص خود را در رشتۀ روانپزشکی میگیرند. آنها با ارتباط بین فعالیت بخشهای مختلف مغز و تأثیر هورومونهای درونریز و برونریز بر روی افکار، هیجانات و رفتارهای ما آشنا میشوند. در نتیجه، بیشتر از روانشناسان بر روی ارتباط متقابل بین مسائل روانی و جسمی تمرکز میکنند.
۲. درمان
در دنیای روانشناسی، مکتبها و رویکردهای درمانی متفاوتی از جمله روانتحلیلگری، روانکاوی، طرحوارهدرمانی، درمان متمرکز بر هیجان، واقعیتدرمانی و غیره وجود دارند. روانشناسان و مشاوران با انتخاب یکی از این رویکردها، به حل مشکلات رفتاری، تعارضهای بینفردی، کمبود اعتمادبهنفس، مشکلات یادگیری، اضطراب و افسردگی، وسواس و مسائل شخصیتی میپردازند. آنها با توجه به رویکرد درمانی خود، از طریق صحبت کردن با مراجع، الگوهای فکری و رفتاری او را اصلاح میکنند. اما با اینکه در دروس خود دربارۀ کارکردهای مغزی و تأثیر هر دارو آگاهی پیدا کردهاند، امکان تجویز دارو و درمانهای زیستی را ندارند.
روانپزشکان با تجویز دارو یا مداخلههای زیستی مانند الکتروشوکدرمانی، به درمان شرایط پیچیدهای میپردازند که ضرورت درمان پزشکی همراه یا بدون همراهی رواندرمانی را دارند؛ از جمله اختلال دوقطبی یا افسردگی و اضطرابِ دارای مبنای زیستی. درواقع، روانپزشکان نیز به الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری مراجع توجه دارند اما تأکید آنها بر تأثیر متقابل بین جسم و روان است.
آیا ممکن است که هم به روانشناس و هم به روانپزشک نیاز داشته باشم؟
در بسیاری از موارد، روانپزشکان و روانشناسان با هم کار میکنند. یک روانشناس ممکن است متوجه شود که در کنار رواندرمانی به دارودرمانی نیز نیاز دارید و شما را به روانپزشک هم ارجاع دهد؛ همانطور که یک روانپزشک ممکن است متوجه شود که علاوهبر مداخلهٔ دارویی، به درمان روانشناختی نیز نیاز دارید و شما را به یک روانشناس معرفی کند. البته ممکن است بعضی از روانپزشکان به کار رواندرمانی هم علاقه داشته باشند و با گذراندن دورههای تکمیلی لازم، همزمان با تجویز دارو، مداخلۀ رواندرمانی غیردارویی را هم انجام بدهند.